آرَش یک نام پسرانه ایرانی به معنی آذرخش است و در حقیقت مخفف آذرخش است .آرش همان آرش کمانگیر نامدار است که با پرتاب تیر به منظور رفع اختلاف میان ایران و توران و تعیین مرز ایران جان خود را بر سر این کار نهاد و روح او با پرتاب تیر با تیر به پرواز درآمد و در راه میهن جان بر کف نهاد .
آرَشِ کَمانگیر نام یکی از اسطورههای ایران باستان می باشد.
داستان آرش کمانگیر در کتاب اوستا آمده است . در شاهنامه فردوسی از آرش در سه جا با سرفرازی نام برده شده ولی داستان آرش در شاهنامه نیامده . در کتابهای پهلوی و نیز در کتابهای تاریخ دوران اسلامی به آن اشاره هایی شده است. ابوریحان بیرونی، در کتاب « آثارالباقیة » به هنگام شرح «جشن تیرگان»، داستان آرش را شرح می دهد و ریشه این جشن را از روز حماسه آفرینی آرش میداند. در اوستا آرش را اِرِخشه خواندهاند و معنی هایی متفاوت با آنجه بنده در بالا آوردم نگاشته اند :
«تابان و درخشنده»، «دارنده ساعد نیرومند» و «خداوند تیر شتابان». در اوستا بهترین تیرانداز ارخش نامیده شده است که گمان می رود همین آرش باشد. و برخی معتقدند که منظور از آرش، حاکم پارتی گرگان بوده که به زور تیر و کمان دشمن را (به احتمال زیاد سکاها را) از مرز ایران دور کرده است.
داستان آرش
در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره نمود . سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح میدهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرند و قرار می شود کمانداری ایرانی برفراز البرز تیری پرتاب کند و تیر به هر جا بنشست آنجا مرز ایران و توران شود . آرش از پهلوانان ایران داوطلب این کار میشود. به کوه دماوند میرود و تیر را پرتاب میکند. تیر از بامدادتا غروب حرکت کرد و در کنار رود جیحون(آمو دریا )بر درخت گردویی فرود آمد و آنجا مرز ایران و توران شد .جان آرش در تیر دمیده میشود.
برابر با برخی روایت ها( اسفندارمذ) تیر و کمانی را به آرش داد و گفت که این تیر بسیار دور می رود ولی هر که از آن استفاده کند، خواهد مرد. اما آرش نترسید و به خاطر میهن جان خود را فدا کرد .