شیرین یک نام دخترانه ایرانی است .( شیر + ین ) یعنی دختری به پاکی شیر و البته معنای دوم آن همان شیرین در برابر تلخ است . اما معنی شیرین در فرهنگها :
شیرین . (ص نسبی ) هر چیزکه نسبت به شیر داشته باشد، خصوصاً در حلاوت . (آنندراج ) (بهار عجم ). || طفل شیرخواره . (ناظم الاطباء). شیری . || هر چیز که مزه ٔ قند و نبات دهد و حلاوت داشته باشد. غذا و خوراک باحلاوت . (ناظم الاطباء). حالی . حلو. صاحب طعمی چون طعم شکر. نقیض مر. مقابل تلخ . نوشین . (یادداشت مؤلف ) : اما شیرین یار فرهاد بود که این دو در خواب همدیگر را دیدند و دلداده ی هم شدند و به سوی تاق بستان کرمانشاه برای دیدار هم به راه افتادند زیرا در خواب نام تاق بستان را شنیده بودند . فرهاد پسر فغفور بزرگ ایرانیان دیار نزدیک چین و شیرین دختر پادشاه ارمنستان . اما شیرین به دلیل نزدیکی راه زودتر رسید و با خسروپرویز آشنا شد و گمان یرد که او همان خسرو ای است که در خواب دیده و با او پیوند نمود هرچند دلش گواهی می داد خطا کرده است . وقتی فرهاد از راه رسید دیر شده بود . او طی داستان جالبی در کاخ شاهی شیرین را می بیند و آگاه می شود که او همان یاری است که در خواب دیده و شیرین نیز پی به کار نادرست خود می برد و بقیه ماجرا طولانی و زیبا و خواندنی است و این نوشتار توان شرح همه داستان را ندارد .