فاروج شهری در استان خراسان شمالی است. دربارۀ ریشۀ نام آن کمتر پژوهش شده است. این¬گونه می¬نـماید که فاروج آمیزه¬ای از «فا+روج» است. در فرهنگ لغت معنای فا و روج به این گونه آمده است: فا: با ، به ، به طرفِ، به سوی. (فرهنگ فارسی معین)فا. (حرف اضافه ) کلمه¬ای به معنای «با» باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). مانند: فا او گفت ، فا او رفت ؛ یعنی با او گفت و با او رفت . (برهان ). || گاهی به معنای «به » به کار می¬رود؛ مانند: «فا او داد»؛ یعنی «به او داد». (برهان قاطع). یا «فارسم » به جای «برسم» : سیمرغ وار گوشه نشینم نه چون مگس بنشینم از حریصی ، هر جا که فارسم کمال الدین اسماعیلجادوی کمپیر از غصّه بـمرد روی و موی زشت فا مالک سپرد مولویبه جای پیشاوند «وا» نیز به کار می¬رود؛ مانند: فاداشتن به معنای واداشتن. (ناظم الاطباء).روج: بر وزن و معنای روز است که به عربی نَهار خوانند. (برهان قاطع). به معنای روز است و در لغت تبری و دری جیم با زاء تبدیل می¬یابد، و رازی را که منسوب به شهر ری است راجی گویند. (آنندراج) : به شهر ری به منبر بر یکی روج همی گُت واعظک زین هرزه لایی که هفت اعضای مردم روجِ محشر دهد بر کرده های خود گوایی زنی بر عانه می¬زد دست و می¬گُت بسی ژاژا که ته آن روج خایی بُنداررازی (از آنندراج)پس «فاروج» آمیزه¬ای است از «فا» و «روج» به معنای به سوی روز، سمت شرق. کلمۀ روج در زبان¬های ایرانی به صورت روژ، روچ، روج و روز به کار رفته است.این¬گونه نامگذاری در زبان ایرانیان رایج بوده است؛ مانند: نام شهر خوراسْگان که آمیزه¬ای باشد از «خور: خورشید» و «آسه: زمینی که برای کشت آماده کرده باشند.» + «گان: پسوند صفت نسبی» خوراسگان یعنی زمین آمادۀ کشت رو به خورشید.و مانند شهر خورزوق نزدیک اصفهان که عربی شدۀ خورزوک و آمیزه¬ای است از خور به معنای خورشید و روشنایی و زوک به معنای سرزمین و خورزوک به معنای سرزمین خورشید میباشدامّا نظریّۀ دومی نیز وجود دارد که نام پیشین آن را «فَرَج¬آباد» می¬داند.به گزارش شبکۀ اطّلاع¬رسانی دانا، «علی پرهیزکار کهنه اوغاز» پژوهشگر فاروجی در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطّلاع¬رسانی فاروج گفت: قدمت این شهر به روزگار خلافت بنی عبّاس می¬رسد؛ شخصی به نام فرج الله از سوی هارون الرشید عبّاسی مأمور آبادانی این منطقه شده است. فَرَج¬آباد کم¬کم در گذر زمان فاروج شده است.عادل اشکبوس. دانش نامه نام ها و واژه ها. در دست چاپ. انتشارات مدرسه