واژه

معنی کلمات

واژه

معنی کلمات

معنی کلمات و معانی اسمها و شهرها و کشورها و رسم و رسومات
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
شمارگان در همه زبان های آریایی تقریباً یکی اند،‌ ولی به گویش و نگارشی گونه گون. برای نمونه "دو" در هندی و فارسی و فرانسوی و ایتالیایی و لاتین یکسان است. "سه" در انگلیسی و اوستایی یکی است (Three). چهار در میان زبان های ایرانی و هندی یکی بوده و با تبدیل چ به ک در زبان های رومانس (کواتر) و چ به ف در زبان های ژرمنیک (فور، فیه ر) واژه ای همسان می شود. "پنج" در میان زبان های ایرانی و هندی و لاتین بسیار نزدیک است (پنتا). عدد "شش" نیز در میان زبان های ایرانی و هندی یکسان است و در زبان های اروپایی به شکل سیکس یا سیز یا زکس در آمده. "هفت" در زبان های ایرانی دارای ه است. شکل هندی آن سپت است که بدون کم ترین تغییر در لاتین و ایتالیایی به کار رفته و با تغییراتی به شکل سون و زون به زبان های دیگر رفته است. هشت نیز بسیار نزدیک به ایت انگلیسی و آخت آلمانی است. شماره ی ۹ که نزدیک ترین شمارگان در میان زبان های آریایی است. در زبان های ایرانی و هندی تقریباً یکسان بوده و در زبان های اروپایی به شکل ناین،‌ نوین، نوف و نوو درآمده است. ۱۰ نیز در میان هندیان دس است. و می دانیم که در لاتین و ایتالیایی و فرانسوی ۱۰ همین گونه است!!. واژگان کلیدی چون "پدر"،‌ "مادر" و "برادر" بی کم ترین تغییر در میان زبان های باستانی و امروزین هندی و ایرانی و اروپایی نگه داشته شدند. به گونه ای که انسان گمان می کند از زبانی به زبان دیگر وام گرفته شده است. درحالی که چنین نیست. و این همانندی نشان پیوندی کهن دارد. واژه "رئوچینگ" اوستایی به "روچ" پهلوی و "روز" فارسی دگرگون شده است. "روژ" کردی گویی وارونه شده و در فرانسوی به ژور و در ایتالیایی به جورنو تبدیل شده است و همان معنا را دارد. واژگان "من" و "مئینیو" اوستایی به شکل Mind و  memoryو ... معنایی نزدیک را دارد. واژه "مئیذ" اوستایی به گونه mid در آمده است. واژه ی "دئو" که در اوستا و سانسکریت در اصل معنای روشنایی داشته امروز این معنا را در فارسی از دست داده ولی در انگلیسی همان Day به معنای روشنایی و همچنین روز است. در فرانسوی که ریشه از لاتین دارد نیز Di همان نقش Day را دارد. یعنی در روزهای هفته به جای Saturday و Monday از Samedi و lundi و ... بهره می برند. واژه ی "دیو" که در ادبیات اوستایی و سانسکریت معنای خدا می دهد،‌ و پس از تحولاتی که زرتشت برای ایرانیان ایجاد کرد به خدایان شر و بد گفته شد (وارون هندیان). هرچند هنوز واژه ی دی در میان نام ماه ها و روزها باقی مانده است. این واژه هنوز در زبان های مدرن اروپایی معنای خدا می دهد. deity و divine  و ... واژه "استی" اوستایی و است فارسی در فرانسه به شکل est و در انگلیسی is و در آلمانی ist شده است. واژه "تو" در زبان های ایرانی در فرانسوی همین گونه (Tu) و در آلمانی du شده است. ضمیر "من" فارسی و پهلوی که در زبان ها و لهجه های ایرانی و هندی کمی تغییر می کند،‌ در انگلیسی به شکل me و my و در فرانسوی به شکل moi‌ و mon و ma و me... درآمده است. نزدیکی زبان های ایرانی و اروپایی گاه بسیار جالب است.  برای نمونه اگر یک فرانسوی به روستایی در مرکز ایران ایران برود و بگوید "تو اِ مون پِر؟" آن روستایی آن را فهمیده و به او پاسخ می دهد نه، من پدر تو نیستم!!.  یا اگر به شماره ی تلفن یک فرانسوی زنگ بزنید،‌ او هنگام برداشتن گوشی می گوید : "کیه س؟" و ما ممکن است گمان کنیم که آن شخص،‌ اصفهانی است و نه فرانسوی!!.  واژه ی کلیدی و مهم "نه" به معنای رد کردن و یا برای منفی کردن جمله ردپای بسیار حیرت انگیزی دارد. به گونه ای که تقریبن در همه ی زبان های مهم هندی و ایرانی و اروپایی (از باستانی تا مدرن) همسان است. "نهی" در هندی،‌ "نا" و "نِه" در برخی لهجه های ایرانی،‌ ناین در آلمانی،‌ نو در ایتالیایی و فرانسوی و انگلیسی و نات و نو و … برای منفی کردن. در فارسی با افزودن "ن" به پیش از فعل ها آن ها را منفی می کنیم. نمی خواهم،‌ نمی روم،‌ نمی بینم. و در انگلیسی جمله I do want یا I do see واژه ی Not به پیش از فعل که افزوده شود،‌ منفی می شود (I do Not see). همچنین در فرانسوی که کافی است واژه ی ne پیش از فعل به کار رود (Je sais من می دانم) و البته pas پس از فعل،‌ تا جمله منفی شود. (Je ne sais pas ) یعنی حتا در دستور نیز بیننده ی نزدیکی هستیم. یا "نیست" فارسی که از ترکیب "نه" و "است" ساخته شده معادل فرانسوی است : Ne + est = N'est  و ده ها نمونه ی دیگر که من با صرف زمانی نه چندان زیاد _و با توجه به این که در میان زبان های اروپایی جز انگلیسی بر دیگر زبان ها چیرگی ندارم و همچنین کم ترین آشنایی با زبان های ایرانی چون ارمنی و پشتو و بلوچی و کردی و ... ندارم و از زبان هایی چون سانسکریت و هندی نو و پارسی باستان نیز جز برخی کلیات چیزی نمی دانم و آشنایی ام با اوستایی نیز خیلی زیاد نیست_ با کمی کنکاش بدان دست یافتم. حال تصور کنید اگر گروهی از دوستان گرد هم آیند و هر کدام با یک زبان اروپایی، ایرانی یا هندی خیلی خوب آشنا باشند،‌ چه دانش نامه ی خوبی از واژگان هم پیوند در میان زبان های آریایی ساخته می شود. نکته ی دیگر در پیوند زبان های آریایی،‌ شیوه ی عدد نویسی است. شیوه ی عدد نویسی که امروز زبان های آریایی و سامی و به تقلید از آن ها دیگر زبان ها به کار می برند، شیوه ای هندی است. همچنان که می دانید در عدد نویسی باستانی اروپا I عدد یک، II عدد دو و III‌ عدد سه است. برای چهار گاهی IIII و گاهی IV به کار می رفت. V پنج بود. اگر I که یک است پیش از آن به کار می رفت،‌ به معنای یکی از پنج کم (چهار) بود و  اگر پس از آن به کار می رفت،‌ یکی به پنج افزوده (شش VI). برای ساخت عدد هفت و هشت دو و سه را به پنج می افزودند. X عدد ده بود و همین فرمول یکی کم و یکی افزوده را برای ساخت نه و یازده و دوازده و سیزده به کار می بردند. پانزده عبارت بود از یک ده و یک پنج XV و همان فرمول کم و افزوده برای آن هم به کار می رفت. و بدین ترتیب برای ساخت عددهای بالای بیست ۴  تا ٦ حرف به کار می رفت (بیست و هشت XXVIII). و درازتر بودن عدد نشانه بزرگ تر بودن نبود (۲۵ از ۲۳ کوچک تر است). چیزی همانند همین شیوه را در عدد نویسی ایران باستان می بینیم (برای ۵ از کنار هم گذاشتن دو و سه و برای ٦ از کنار هم گذاشتن سه و سه و برای ۷ از کنار هم گذاشتن چهار و سه و برای ۸ از کنار هم گذاشتن چهار و چهار و برای  از کنار هم گذاشتن سه تا سه بهره گرفته می شد). ولی این هندیان بودند که شیوه ای بهینه آفریدند. ۹بدین ترتیب که برای شمارگان ۰ تا ۹ تعداد ۱۰ نشانه جدا ایجاد شود تا نیازی برای ترکیب کردن دو یا چند نشانه برای ساختن شمارگان زیر ۱۰ نباشد. برای شمارگان بالای ۱۰ نیز کافیست نشانه ای را به یکگان و نشانه ای را به دهگان اختصاص دهیم. و بدین ترتیب این شیوه که در آن عددها دراز نشده و درازی عدد نشانه ی بزرگی آن است،‌ در دوره انوشه روان ساسانی به همراه دیگر دانش های هندی از طریق ایرانی ها از هند ِ گوشه گیر بیرون شده و پس از اسلام باز هم به دست ایرانیانی از جمله خوارزمی در میان مسلمانان رواج یافت و مسلمانان آنرا به اروپاییان آموختند. منبع: زبان و ادبیات فارسی (آریا ادیب )