واژه

معنی کلمات

واژه

معنی کلمات

معنی کلمات و معانی اسمها و شهرها و کشورها و رسم و رسومات
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۰۵ مطلب با موضوع «زبان عربی» ثبت شده است

نام پسر ابراهیم(ع) و ساره. نام پسرانه دارای ریشه عِـبری است .وقتی ابراهیم پیامبر به همسرش نازایش که پا به سن گذاشته بود خبر داد که صاحب فرزندی خواهد شد ؛ ساره ( سارا ) به او خندید . ابراهیم (\) گفت : پیامی از غیب است ولی سارا باور نکرد و خندید و گفت : همه زنان وقتی به سنّ من می رسند نابارور می شوند . حال چگونه من که در جوانی هم نازا بودم ؛ اکنون در این سن صاحب فرزند شوم ؟! اما زمانی که این خبر راست درآمد ؛ سارا فرزندش را ( اسحاق) نامید . اسحاق دگرگون شده واژه ( یـِصـحَـق ) است . یصحق به عبری یعنی می خندد و معادل یَضحـک در عربی است .پس اسحاق را با کمی مسامحه می توان خندان معنی کرد . قبر اسحاق (ع) :
نیسان نام پسرانه و نام دومین ماه بهار از ماه های سُریانی  است همچنین بارانی که در اردیبهشت می بارد نیز نیسان نام دارد . باران بهاری . سریانی یکی از زبانهای خانوادی سامی و هم ریشه با عربی است . این زبان در سوریه پیش از اسلام به کار می رفت و در زمان هخامنشیان زبان اداری ایران بود.
به نظر می آید سمیرا عربی است .اما در کشورهای عربی چنین نامی وجود ندارد. عرب ها نام سَمیرة دارند نه سَمیرا . سمیرا در این چهار دهه اخیر بر سر زبان افتاده است .سَمیر در عربی افسانه گوی شب است و سمیرة به معنی دختر افسانه گو در شب است . دختری که شبها افسانه می گوید .سمیرا هم وزن شَکیلا است . شکیلا هم نام دختر است به معنی دختری که شکل زیبایی دارد .برخی سَمیرا را مُصَغَّر یعنی کوچک شده سَمْراء می دانند . سَمْـراء یعنی دختر گندمگون ، دختر سبزه . اما این گونه نیست  و کوچک شده ی سَمْـراء می شود سُمـَیراء  نه سَمیرا ؛ دقیقاً مانند حَــمراء که مُصَغَّر یعنی کوچک شده اش می شود : حُـمَـیراء.سمیرا نام عمه شیرین نیز می باشد.سمیرا همان سمیرامیس ملکه ایرانی بابل است که همسر زیباروی حمرابی بود . حمرابی برای اینکه سمیرا   یا  سمیرامیس  کمتر به یاد جنگلهای زیبای ایران بیفتد باغهای معلق بابل را برایش ساخت. « سمیرا » بخش نخست نام « سمیرامیس » است .نام سمیرامیس شکل یونانی‌شده نام آکادی "سَمّور-آمات" است که معنی «هدیه دریا» می‌دهد.او یک شاه دخت ایرانی و ملکه جنگجوی بابل باستان بود. اما در فرهنگها مطالب دیگر آمده است که من نمی پسندم ولی برای کامل بودن این پژوهش آنها را نیز پیوست می کنم .
برگرفته از نام کشور پرتغال است . نخستین بار پرتغالی‌ها نهال درخت پرتقال را از چین به اروپا بردند. و به کمک آنان این میوه در اروپا، امریکا و ایران پخش شد .                                      پرتقال به زبان آلمانی  Apfel-sine به معنی سیب چین می شود .املای کشور پرتغال با میوه پرتقال را باهم درنیامیزیم. در عربی فصیح  نیز به پرتقال ، برتقال می گویند اما در گویش سوریه بُردئان گفته می شود.
اسماعیل یک نام عِـبری پسرانه است . اسماعیل از پیوند ( اِسماع به معنی شنید و ایل به معنی خدا ) درست شده است . پس اسماعیل یا اسماع ایل یعنی آنکه خدا ندای او را شنید.
سارین روستای زیبایی در نزدیکی رفسنجان در استان کرمان است . سارینا در فارسی به معنی پاک و خالص است که به صورت سارینا نامی دخترانه نیز هست . بسیاری از دلایل نامگذاری شهرها و روستاها در گذر زمان به دست فراموشی سپرده شده است و کمتر کسی این دلایل را به رشته نگارش بیاراسته است . شدنی نیست که نام کسی یا چیزی بی شَوَند ( بی دلیل ) باشد . به کلماتی که با حرف ( ر ) آغاز می گردد توجه کنید :  رَفتن، ریسیدن ، رسیدن ، رهاندن ، رَمیدن ، رَستن ، رُستن ، راه ، رندیدن ، رُفتن . در همه این واژه ها گونه ای حرکت یافت می شود . به زبان عربی دقت کنید . آن هم چنین است و هر چه با ( ر ) آغاز می گردد ؛ دارای نوعی حرکت است . مثال : رَقَصَ : رقصید / رَکَلَ : لگد زد / رَفَعَ : بلند کرد / رَمّی : پرت کرد / رَعد : آذرخش / رَکَضَ : دوید / رُح ْ : برو ( در عربی محلی ) به خشم و خوش دقت کنید . آمدن دو حرف ( خ ) و ( ش ) گونه ای هیجان روحی را نمایش می دهد .گویا واژه خشمگین به راستی عصبانی است .گویا واژه نرم به راستی نرمی دارد و زُمُخت هم واقعاً از آن خشونت و زبری می بارد .به هنگام خواب برخی خور و پوف می کنند واژه های خُفتن ، خوابیدن ، خُسبیدن همگی با  خ  آغاز می شوند و این بی دلیل نیست .
در رسم الخط عثمان طاها  چنین نیست و قرآن ، قرءان نوشته شده است . کلمات دیگری همچون قرآن نیز وجود دارند که دارای آ در میانه هستند . مانند : مِرآة ، رآلیسم ، لَـآلـی ( جمع لؤلؤ به معنی مرواریدها ) حتی گاهی تئاتر را تآتر می نویسند. در رسم الخط وحدت رویه وجود ندارد . از آنجا که حرکت متجانس پیش از حرف  الف در کلمه  ( قُ رْ ءَ ا ن ) یعنی حرکت همزه فتحه است پس بهتر است که قرآن را همین گونه با (آ) نوشت نه قرءان . آیت الله مکارم شیرازی در کتاب رسم الخط عثمان طه در عین اینکه محاسن این رسم الخط را برمی شمارد ایراداتی کاملاً منطقی به این رسم الخط وارد ساخته است