واژه

معنی کلمات

واژه

معنی کلمات

معنی کلمات و معانی اسمها و شهرها و کشورها و رسم و رسومات
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۱۴ مطلب با موضوع «ریشه یابی چند واژه» ثبت شده است

پاسخ:  پات (ضد، مقابل) + سخون یا سُخَن  (پاتسُخَن)  = جواب سخناین واژه بعدها با کاهش واج در دو بخش خود به ریخت پاسخ درآمد. پات در پادمادّه ، پادزهر ، پاتسخن به معنی ضد است .
بوستان = بوی (رایحه) + ستان = جایی که گل های خوشبو بسیار باشد. جای پر از بوهای خوش  این واژه به صورت بُستان به عربی وارد شده و جمع مکسر نیز شده است ( بَساتین )
آبشار : آب + شار (بن مضارع شاریدن به معنی ریختن) = ریزش آب  ، جایی که آب می ریزد . آبشار دربند بَدره در منطقه زیبا و دست نخورده  بدره ایلام
حقه ( جعبه ویژه نگهداری چیزهای با ارزش ) + باز: حقه باز در اصل یعنی  فرد چیره دست در بازی و جابه جایی حقه ها. در گذشته تردستان چند حقه را با رنگ های گوناگون واژگون بر زمین می نهادند و مهره ای در زیر یکی از آنها می گذاشتند سپس با جابه جایی حقه، مهره را ازحقه ای به حقه ی دیگر جابه جا می کردند که مایه ی شگفتی تماشاگران می شد. این واژه بعدها بار منفی یافت و امروزه هم معنی با واژه  فریبکار است .
میزبان : میز ( مهمان ) + بان ( پسوند دارندگی و نگهداری ) = کسی که دارای مهمان است، کسی که مهمانانش پشت میز هستند .
جغرافی عربی شده ( مُعّرَّب) ژئوگرافی است . چون در عربی فصیح یعنی نوشتاری  گ و ژ نیست  ؛ ژئوگرافی به جغرافی تبدیل شد .این واژه از زبان یونانی در هنگامی که مسلمانان با فرهنگ و تمدن یونان آشنا شدن وارد زبان عربی و پس از آن وارد فارسی شد .
شعربافی نام عمومی و کلی صنعتی قدیمی و متداول در یزد است که کار آن بافتن پارچه از نخ است. قدمت برخی رشته های شعربافی به بیش از هزار سال می رسد. محققین این صنعت و دستگاه های آن را اختراع زنان می دانند. شعر بافی یا پارچه بافی از مرسوم ترین پیشه ها در یزد بود؛ صنعت پارچه بافی، در بیشتر شهر های کویری ای که در مسیر جاده ابریشم واقع است از صد ها سال پیش، رایج بوده است و در این میان، یزد از نامدارترین آنهاست. این صنعت را «شعربافی» و بافنده آنرا «شعرباف » می گویند. هرچند امروزه به خاطر گسترش کارخانه های نساجی، شعربافی رو به کاهش نهاده است ولی در گذشته این صنعت، همیشه از صنایع مهم، و این طبقه، یعنی شعربافان، از طبقات محترم جامعه بودند.شعر باف از دو بخش «شعر» و «باف» تشکیل شده است. معنی بخش دوم یعنی باف، روشن است و بن ماضی  مصدر «بافتن» است؛ اما در مورد بخش نخست واژه، این پرسش مطرح است که «شعر» یعنی چه ؟اگر به واژه نامه ها یی مانند «آنندراج» و «ناظم الاطباء» مراجعه کنیم، «شعر»، به معنی موی حیوانات، به خصوص بز و در مواردی و اختصاصاً به موی سر انسان اطلاق می شود اما در شعربافی مو به کار نمی رود پس یقینا این واژه اشتباه نوشته شده یعنی با عین نوشتن آن درست نیست و شاید چیزی شبیه شارباف بوده است .
داوطلب: داو( هر دست بازی نرد ) + طلب( بن مضارع طلبیدن) =  کسی که خواستار بازی کردن بازی نرد باشد. این کلمه بعدها عمومیت یافت.
آسمان:  آس( سنگ گرد ) + مان(پسوند همانندی)  فضای همانند سنگ آس این همانندی به این دلیل است که به باور پیشینیان آسمان گِرد همچون سنگ بزرگ آسیاب است که  بر فراز زمین در حال چرخش است.بخش نخست این واژه را می توان در واژه های آسیاب و خراس نیز دید .
واژه موسیقی از واژه‌ یونانی  Mousika است که آن هم برگرفته از واژه Muse می‌باشد که نام رب النوع نگهدار شعر و ادب و موسیقی یونان باستان می‌باشد.با آشنا شدن مسلمانان با فرهنگ و تمدن یونان و ترجمه آثار آنان واژگان یونانی بسیاری مانند جغرافی ( ژئوگرافی : شناخت زمین ) و فیلسوف ( فیلوسوفیا : دوستدار دانش )و... وارد عربی شد.