واژه

معنی کلمات

واژه

معنی کلمات

معنی کلمات و معانی اسمها و شهرها و کشورها و رسم و رسومات
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۰۵ مطلب با موضوع «زبان عربی» ثبت شده است

ریم یعنی آهو . ریما نیز همان ریم است با یک الف برای زیبایی و خوش آهنگی در پایان آن . ریما یک نام دخترانه عربی است که در ایران به ندرت به کار می رود ولی در کشورهای عرب همسایه بسیار است . در میان عزیزان عرب هم میهن ما به کار می رود . جَیران در ترکی معادل همین نام است .
صنم نام دخترانه دارای ریشه عربی است که در خود عربی به کار نمی رود . صنم یعنی زیباروی  . معنی  اصلی اش بُت است . از این رو برای دختران به عنوان نام برگزیده شده است که بت را بسیار زیبا می سازند . پس صنم یعنی در اوج زیبایی . در ایلام و کرمانشاه و لرستان این نام بیشتر از دیگر جاهای ایران به کار می رود . این نام گاهی به صورت گل صنم ، شاه صنم ، صنم سیما ، صنم بانو می آید . صورت نبندد ای صنم بی زلف تو آرام دل دل فتنه شد بر زلف تو ای فتنه ٔ ایام دل .      از عطار
کاظم یک نام عربی پسرانه به معنی فروبرنده خشم است . کاظِم الغَیظ  اصل این کلمه است . لقب امام هفتم موسی بن جعفر است . اما معنی این اسم در فرهنگ ها: کاظم .  جمع آن ، کُظَّم . (منتهی الارب ). و کاظمین . خاموش و فروخورنده ٔ خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حلیم و بردبار. ساکت . الذین ینفقون فی السراء والضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و اﷲ یحب المحسنین . (قرآن 134/3). و انذزهم یوم الاَّزفة اذا القلوب لدی الحناجر کاظمین . (قرآن 18/40).
علی یک نام پسرانه عربی است . علی به معنی بلند مرتــبه است . این کلمه بر وزن فَعیل است و اصل عربی آن با  یاء تشدید دار است . یعنی عَـلـیّ نوشته می شود  . سه حرف اصلی اش ( ع ل و )  است . به تغییرات این کلمه دقت نمایید : عَلیـو      ==»       عَلیی       ==»      عَـلیّ
جَعفـَر یک نام پسرانه عربی به معنی رود پر آب است . دلیل نامگذاری نیز بدیهی است از نام امام ششم شیعیان امام جعفر صادق (ع) گرفته شده است .هرچند در فرهنگها به معنی شتر پر شیر نیز آمده اما از آنجا که جعفر نام پسر است به هیچ روی چنین معنایی درست نیست و معنی جعفر همان رود پرآب است نه چیز دیگر .اما در فرهنگها چه آمده است .با کمی دقت می بینیم نظرها گوناگون است . جعفر: جوی کوچک . جوی خرد. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ||  جوی بزرگ . جوی کلان . (منتهی الارب ). جوی کلان فراخ . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). از لغات اضداد است . ||  جوی پرآب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شتران ماده ٔ پرشیر. (منتهی الارب ). || جعفری دیدم که بر جعفر سوارجعفری می خورد و از جعفر گذشت . اما معنی جعفر در دو فرهنگ لسان  العرب و المحیط . به ادامه مطلب مراجعه کنید .  
عباس ( عَـبّـاس ) نام پسرانه ی عربی است . این کلمه لقبی برای شیر است . عباس بر وزن ( فَعّال ) اسم مبالغه است و به معنی بسیار اخمو است . زیرا شیر نیز همیشه اخمو است . عباس از فعل ( عَـبَـسَ )به معنی ( ترشرویی کرد ) گرفته شده است .در ایران به خاطر نام حضرت عباس یا همان ابوالفضل این نام مرسوم است .البته حضرت عباس زیباروی بود طوری که اورا قمر بنی هاشم نامیده اند . اما باید بدانیم این نام پیش از ایشان بوده است . به معنی عباس در فرهنگهای معتبر عربی دقت کنید : عبس (لسان العرب)عَبَسَ یَعْبِسُ عَبْساً وعَبَّس: قَطَّبَ ما بین عینیه(یعنی روی در هم کشید)، ورجل عابِسٌ من قوم عُبُوسٍ.ویوم عابِسٌ وعَبُوسٌ: شدیدٌ؛ ومنه حدیث قُس: یَبْتَغِی دَفْعَ باسِ یَومٍ عَبُوسٍ؛ هو صفة لأَصحاب الیوم أَی یوم یُعَبَّسُ فیه فأَجراه صفة على الیوم کقولهم لیل نائم أَی یُنام فیه.وعَبَّسَ تَعْبِیساً، فهو مُعَبِّسٌ وعَبَّاسٌ إِذا کَرَّه وجهه، شُدِّدَ للمبالغة، فإِن کَشَر عن أَسنانه فهو کالِحٌ، وقیل: عَبَّسَ کَلَحَ.اما ببینیم این لغوی عرب چقدر زیبا عباس را معنی کرده است . ابن الأَعرابی: العَبَّاسُ الأَسد الذی تهرب منه الأُسْدُ؛ وبه سمی الرجل عَبَّاساً.می گوید عباس شیری است که شیر دیگر از او می گریزد و از این روی است که آدمی را عباس نامیده اند .
حسین ، مُصَغَّر یعنی کوچک شده ی حَسَن است . حسن یعنی نیک( خوب ) و حسین نیز به همین معنی است .
پاسخ به سؤال یکی از بازدید کنندگان است . در هر زبانی از جمله فارسی نیز کلماتی مانند اتل متل توتوله وجود دارد که نمی توان آنها را معنی کرد و اینها فقط از روی شوخی و خنده گفته می شود . البته مسلّم است که به هر حال باید ریشه ای داشته باشند . احتمال می دهم که هَلَل از ریشه ی هله به معنی سلام  و به به گفتن در گویش عربی خوزستان گرفته شده باشد و یا از هلهله که فریاد شادی است و یوسه نیز از واژه ای شبیه هَوسه برگرفته باشد . عزیزان خوزستانی در تظاهرات زیبایی که دارند و در پاره ای مراسم بالا و پایین می پرند و این یک رسم بامزه و هیجان آور میان عربهاست که در اصطلاح خودشان هوسه نامیده می شود . اگر هم میهنان گرامی خوزستانی نظری متفاوت دارند ؛ لطفاً ارشاد بفرمایند . چون راستش این سؤال را خیلی ها تابه حال از من پرسیده اند .
رُقَیّه مُصَغَّر یعنی کوچک شده ی ( رَقْــیة یا رُقیة  )  از ریشه ترقّی است . یعنی بالا رونده ی کوچک . رقیة.  مصدر به معنی رَقْی است . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افسون کردن . (دهار). دردمیدن افسون خود بر کسی . (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 53) (تاج المصادر بیهقی ). با این حساب رقیه به معنی دمنده ی افسون بر کسی نیز معنی می دهد .
هر کدام از دو مصراع این بیت را اگر از آخر به اول بخوانید جمله به هم نمی خورد. شِکر بترازوی وزارت برکَـــش             شو همرهِ بلبل بِلب هر مَهوَش...