واژه

معنی کلمات

واژه

معنی کلمات

معنی کلمات و معانی اسمها و شهرها و کشورها و رسم و رسومات
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۰۸ مطلب در بهمن ۱۳۸۸ ثبت شده است

بیتا یک نام دخترانه فارسی به معنی بی مانند است . بیتا یعنی دختر زیبایی که هیچ کس به زیبایی او نیست .نام بی نظیر  مشابه این نام است .
کاظم یک نام عربی پسرانه به معنی فروبرنده خشم است . کاظِم الغَیظ  اصل این کلمه است . لقب امام هفتم موسی بن جعفر است . اما معنی این اسم در فرهنگ ها: کاظم .  جمع آن ، کُظَّم . (منتهی الارب ). و کاظمین . خاموش و فروخورنده ٔ خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حلیم و بردبار. ساکت . الذین ینفقون فی السراء والضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و اﷲ یحب المحسنین . (قرآن 134/3). و انذزهم یوم الاَّزفة اذا القلوب لدی الحناجر کاظمین . (قرآن 18/40).
تَهمــورِث یک نام پسرانه ایرانی است . تهمورث از پیوند تَهم + اورث  درست شده است . تهم در تهمینه ، تهماسب ، تهمتن به معنی توانا و نیرومند است . اورث سگ نر است . پس تهمورث یعنی دارنده سگ نر قوی . شاید به نظر شما که در سده 21 هستید جالب نباشد اما با توجه به چگونگی زندگی مردمان ایران باستان و دنیای کهن که با حیوانات مانند روستاییان امروزی در یک جا زندگی می کردند  نام جالبی است . دارنده سگ نر قوی نماد توانایی است .برای فهم درست این نام باید به گذشته بازگردیم و خودمان را در حال و هوای آن روزگار بگذاریم .
رُستَم از پیوند ( رُست + تَهَم ) ساخته شده است . رُست بن ماضی مصدر رُستن به معنی روییدن است و تهم نیز یعنی نیرومند .از آنجا که رستم بسیار زود رشد کرد و به توانایی بالاتر از سن متعارف خود رسید او را رستم نامیدند . رستم یعنی نیرومندی که سریع رشد کرده است .پس رستم  کوتاه شده رُست تَهَم است .
رامتین یک نام پسرانه فارسی است.به معنی دارای آرامش ، آسوده خاطر .رام به معنی آرام  و آسوده است . احتمالاً رامتین و رامین یک نام است . ببینیم در فرهنگ لغت در این باره چه آمده است . رامتین . (اِخ ) واضع چنگ و استاد در نواختن این ساز و برخی وی را با رام (رامین ) عاشق ویس یکی دانسته اند: خوشتر آید روز جنگ آواز کوس او را بگوش زآنکه مستان را سحرگه بانگ چنگ رامتین .   فرخی . حاسدم گوید که شعر او بود تنها و بس بازنشناسد کسی بربط ز چنگ رامتین .    منوچهری .
فرنگیس یک نام دخترانه فارسی است .فرنگیس یعنی دختر دارای گیسوان زیبا و فریبا.دختری که گیسوانش آن قدر زیبایند که دل هر کس را می برد . فرنگیس در لغتنامه ها : فرنگیس .نام دختر افراسیاب که در عقد نکاح سیاوش بود. (برهان ). فرنگیس بهتر ز خوبان اوی نبینی به گیتی چنان روی و موی          فردوسی . از فرنگیس و کتایون و همای باستان رانام و آوا دیده ام .                خاقانی
عینک از پیوند( عین به معنی چشم + ــَـک ) ساخته شده است . ظاهراً  عربی است .اما در عربی به عینک می گویند نَظّارة یا مِنظار و در عامیانه عراق مَنظرة . پس این واژه ساختگی است . ما فارسی زبانان از ریشه عربی واژه جدیدی ساخته ایم . سمعک هم چنین است .  پسوند ــک برای ساخت اسم ابزار است مثل غلتک ، روروک، غربیلک ،مگسک و ...
پروکوپیوس تاریخ نگار رومی در یادداشت های روزانه خود در روز 2 اکتبر، (13 بهمن) در سال    [?] نوشته است که نسخه اصلی کتاب تاریخ جنگ هایش را که به امپراتور داده است وی پس    از مروری کوتاه بر آن چنین  گفته است: اگر چه به سود ما رومیان نیست و موجب تزلزل روحیه می شود،اماجا داشت که می نوشتی   که ژوستی نین براین باور است که در خون پارسیان (سربازان ایرانی) ماده ویژه ای هست که   سبب می شود که ترس نداشته باشند، بی باک و مغرور باشند، و تسلیم نشوند، به هنگام اسیری دربرابر فاتح زانو نزنند و ناتوانی و لابه آشکار نسازند .نمی دانم ایران چه آبی دارد که بذر "نهایت میهن پرستی" را در جان مردمانش  پرورش می دهد ...
سیمین یک نام دخترانه پارسی است . سیم به معنی نقره است و سیمین صفت نسبی آن است . سیمین یعنی دختری که همچون سیم درخشنده و زیباست . دختری دارای اندامی گوهرین . دختری دارای تنی گوهرگونه و بس درخشان . ترا گر همچنان شاید بگو آن سرو سیمین رابگو آن سرو سیمین را بگو آن ماه و پروین را. فرخی (دیوان چاپ عبدالرسولی صفحه 406).
رودابه یک نام دخترانه پارسی است به معنی دختری که همچون یک رود پر آب نماد خیر و برکت برای اطرافیانش است . رودابه از( رود + آب ) پیوند می یابد . در بتره معنی نام رودابه نظرها یکی نیست . رودابه در فرهنگ لغت : رودابه . نام دختر مهراب کابلی است که زال او را خواست و رستم از او تولد یافت . (برهان قاطع). نام دختر مهراب کابلی بود که زال او را بدید و بخواست و بگرفت و رستم از او بزاد. (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). آب در آخر کلمه به معنی تابش و جلوه ، و رود بمعنی فرزند است . رودابه یعنی فرزند تابان یا اینکه دارای رشد و نمو وقامت تابان ، چون رود بمعنی نمو و رشد و روییدگی است (؟) (فرهنگ شاهنامه ). صاحب فرهنگ نظام آرد: حرکت حرف اول رودابه مشکوک است . در سنسکریت رُدس بمعنی بهشت است و اب بمعنی حاصل کردن و معنی ترکیبی رودابه داده ٔ بهشت است (؟) -انتهی . رجوع به ولف شود. || نام قلعه ای که رودابه در آن توطن ومقام داشته است . (از برهان قاطع) (از انجمن آرا).