کامبیز. (اسم پسرانه ی فارسی) نامی دگرگون شده است از کمبوجیه و دیودور کمبوجیه را کامبیز نوشته است . (ایران باستان ج 3 ص 2123). معنی کمبوجیه در جایی نیامده است اما از آنجاکه در برخی منابع کَبوجیه نوشته اند و احتمال دارد کبوج گونه ی دیگری از کبود باشد . پس شاید معنای کمبوجیه یا همان کامبیز ( جوان دارای جامه ی کبود رنگ ) باشد.
کَبوجیه یا کَمبوجیه . پسر بزرگ کورش و از شاه دختی هخامنشی بود. در هشت سال آخر پادشاهی پدر، با وی شرکت و عنوان پادشاه بابل را داشت . (530 -552 ق . م .) پس از مرگ پدر، بردیا برادرش را که باعث اغتشاشات و نهضتها شده بود بقتل رساند و نظم را در ایران برقرار کرد سپس به یاری سپاهیان خود بسوی دره ٔنیل حرکت کرد و به کمک بدویان از صحرای سینا گذشت و مصر را فتح کرد و یکی از کارگزاران مصری را مأمور اداره ٔمملکت کرد. قسمتی از دنیای یونانی و ثروتمندترین آنها را نیز به تصرف آورد. به حبشه لشکر کشید و قسمتی از آن را تصرف کرد اما در بازگشت حین عبور از صحرا قسمت اعظم سپاهیان خود را از دست داد. در سال 552 ق . م . گوماتای مغ، که از کشتن بردیا آگاه بود، خود را بردیا خواند و همه ٔ ایالات شاهنشاهی را به اطاعت آورد.رجوع به ایران از آغاز تا اسلام تألیف گیرشمن ترجمه ٔ دکتر معین و تاریخ ایران باستان پیرنیا و نیز رجوع به کبوج شود.چند تن دیگر نیز به نام کامبیز یا کمبوجیه در تاریخ بوده اند .