واژه

معنی کلمات

واژه

معنی کلمات

معنی کلمات و معانی اسمها و شهرها و کشورها و رسم و رسومات
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
در باره دلیل نام گذاری شهر ماسوله یکسان اندیشی نیست ( وحدت نظریه وجود ندارد .) چهار دیدگاه گوناگون در این زمینه هست . اما نظر من چیز دیگری است که در پایان می گویم: 1-     ماسوله  در زبان ریشه دار تالشی ، موسْلَه  گفته می شود و همین  موجب شده برخی بر این باور بیفتند که در زمان  فرمانروایی مختار ثقفیکسی که به خونخواهی امام حسین قیام کرد.)، گروهی از مردم  موصل و کرکوک که متهم به شرکت در قتل امام حسین بودند به سوی گیلان گریختند و در این ناحیه زندگی کردند و دهی بنیان نهادند و نام موصل بر آن نهادند. کرکوکیان نیز روستای کرگانرود را در تالش ساختند . این سخن هیچ سندی ندارد و هیچ پژوهشگری آن را تأیید نکرده اما در میان مردم این ناحیه چنین داستانی گفته شده است . باید بگویم از مردم کرکوک و موصل کسی در جنگ علیه امام حسین نبوده  و اگر این داستان را این گونه می گفتند که عده ای از مردم این دو شهر به دلیل نامعلومی به این سرزمین در گیلان  کوچیدند پذیرش این سخن  منطقی تر بود .می گویند این داستان  از کتاب "مستطاب" شیخ ابوسعید خوارزمی گفته شده است ؛ اما من خودم این کتاب را ندیده ام . 2-      در کتاب "شناخت شهرهای ایران" نوشته ی "عبدالحسین سعیدیان" این گونه نگاشته شده که ماسوله قبلاً به صورت "ماه سوله" بوده و آمیزه ای  از دو واژه ی "ماه" و "سوله" به معنی کوچک می باشد و به معنی سرزمین ماه کوچک می باشد.نظر من این است که اگر چنین باشد در این صورت ( ماس + ئوله ) است و ماس در سانسکریت و زبان های کهن پارسی به معنای ماه است و ئوله پسوند کوچکسازی است . 3-     "جهانگیر سرتیپ پور" در کتاب "  نام ها و نامدارهای گیلان" نوشته است: مس-اوله یعنی کوه وارک یا مانع بلند یا کوه بلند. 4-    وجه تسمیه این شهر از نام کوه "ماسالار" در نزدیکی همین شهر گرفته شده و به مرور زمان به "ماسوله" تبدیل شده است . اما بنده فکر می کنم ماسوله آمیزه ای از ( ماس + ئوله ) است . « ماس » در سانسکریت و زبانهای کهن به معنی « ماه » است . مانند آسِن = آهن / ماسی = ماهی / سند = هند / اسورا = اهورا . توجه داشته باشید در بسیاری از گویشهای کردی از جمله کردی فهلوی یا فَیلی هنوز به آهن و ماهی می گویند : آسن و ماسی . اوله نیز در زبانهای کهن به معنی کوچک است . پس ماسوله یعنی « ماه کوچک » و این به خاطر زیبایی این منطقه است که آن را به ماه مانند کرده اند. می توان « ماس » را به معنی الماس گرفت در این صورت ماسوله یعنی الماس کوچک.نوشته : عادل اشکبوس این هم چند دلیل از لغتنامه دهخدا : ماس . (اِ) مخفف آماس است که ورم باشد. (برهان ). مخفف آماس است .(آنندراج ). آماس و ورم . (ناظم الاطباء). و رجوع به آماس شود. || ماسیدن . (ناظم الاطباء). || الماس را نیز گفته اند و آن جوهری است معروف و بعضی گفته اند به معنی الماس عربی است . (برهان ). الماس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). معرب الماس و معدن الماس غالباً در هندوستان است ... صاحب مخزن الادویه ... نام پارسی الماس را ماس گفته . (آنندراج ) (انجمن آرا). اسم فارسی الماس است از احجار نفیسه .... (مخزن الادویه ). || به زبان هندی ماه را گفته اند که عربان قمر خوانند. (برهان ). و رجوع به ماه شود. ماه . (اِخ ) قمر. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. (برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و اضافت ماه به طرف فلک و مترادفات آن حقیقت است و این از جهت اظهار خصوصیت فلک و شأن و جلالت ماه بود... و تابان ، شب گرد، ناشسته رو، مهرپرور از صفات و شمع، چراغ ، مشعله ، شعله ، نقره چنبر، دایره ، شیشه ، ساغر، پیمانه ، قرص ، ترنج ، سیب ، نسرین ، صندل ، پنبه ،گوی ، کف ، پنجه از تشبیهات اوست . (آنندراج ). سیاره ٔ مطیع زمین که بر دور آن می چرخد و در مدت شب آن را روشن می کند و به تازی قمر و نیر اصغر و به فارسی ماج وماص و مج و مهیر نیز گویند. (ناظم الاطباء). ماه =مانگ . در اوستا و پارسی باستان ، مانگه ۞ . سانسکریت ، ماس ۞ (ماه ، قمر). کردی ، مه ------------------------------------- ماسوله در فرهنگ دهخدا : ماسوله . [ ل ِ ] (اسم خاص ) نام قصبه و همچنین نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن است . این دهستان در قسمت جنوب باختری بخش مرکزی فومن واقع است ، منطقه ای است کوهستانی و هوای آن سردسیرسالم است . مرکز دهستان قصبه ماسوله است . این دهستان از 30 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و در حدود 9000 تن سکنه دارد. قرای مهم آن عبارتند از: قصبه ٔ ماسوله ، و قراء مسجدبر، هفتخوانی ، سیاه ورود، توسه کله ، زید، کیشه در. و بلوک آلیان که از چندین قریه ٔ کوچک کوهستانی تشکیل می شود جزء دهستان ماسوله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). طول آن 30 و عرض آن 12 هزارگز و مرکز آن ماسوله است که 1050 متر از سطح دریاارتفاع دارد. در جنوب ماسوله معدن آهن مهمی است که در قسمت مرتفعی واقع شده و طبقات آن در حدود 9 متر است و از دوره های قدیم استخراج می شده است . (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 274). و رجوع به همین مأخذ شود.

نظرات  (۱)

۱۰ مرداد ۹۰ ، ۰۱:۵۷ جواد مفرد کهلان
ولی علی الاصول نظر به شکل پلکانی ساختمانهای واقع در دامنه ماسوله بهتر است آن را جداگانه مرکب از ماس (بزرگ) و اوله (علی القاعده شکل پهلوی کلمه ور، بر یعنی سینه و دامنه)گرفت. در مجموع یعنی محل واقع در دامنه بزرگ و وسیع.
پاسخ:
اوله در کردی و نیز تالشی به معنی کوچک کاربرد دارد