برخی سَمانه را عربی و به معنی دختر تُپُـل می دانند و برخی آن را مخفّف آسمانه و واژه ای فارسی می دانند . آسمانه به معنی همچو آسمان ، سقف آسمان
اما در فرهنگها چه آمده است ؟
سَمانه . مخفف آسمانه ، یعنی سقف خانه . (برهان ) (از آنندراج ). آسمانه . سقف خانه . (ناظم الاطباء). || پرنده ای است کوچک و آنرابترکی بلدرچین و بلغت دیگر کَرَک خوانند و در عربی نیز همین معنی دارد. (برهان ). مرغ سمان که به عربی سلوی و بترکی بلدرچین گویند. (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ). پرنده ٔ کوچکی که بیشتر در گندم زارها می باشد و کرک و بلدرچین نیز گویند. (ناظم الاطباء) : لب چشمه ها بر شخنشار و ماغ زده صف سمانه همه دشت و راغ .
اسدی (گرشاسب نامه ص 337).
و من و سلوی برای ایشان بخواست و آن ترانگبین است و سمانه . (مجمل التواریخ و القصص ).بلبل من که بمقنع پیوست چون سمانه که بچادر گیرند.
خاقانی .
چون مست شود ز باده ٔ حق شهباز شود کهین سمانه .
اما معنی سمانة در فرهنگهای عربی ( که با توجه به اینها سَمانه به معنی دختر چاق یا تُپُـل است ):
سَمِنَ (القاموس المحیط)سَمِنَ، کسَمِعَ، سَمانةً، بالفتح، وسِمَناً، کعِنَبٍ، فهو سامِنٌ وسَمینٌج: سِمانٌ.
سمن (لسان العرب)السِّمَنُ: نقیض الهُزال.والسَّمِینُ: خلاف المَهْزول، سَمِنَ یَسْمَنُ سِمَناً وسَمانةً؛