پدرام یعنی شاد و خرّم . پدرام به معنی خجسته و فرخنده نیز آمده است . این نام یک واژه ی فارسی است .
این نام در این 50 سال اخیر از طرف خانواده هایی که به نامهای ایرانی علاقه مند هستند بر سر زبانها افتاد.
این هم معنی پدرام در فرهنگهای لغت.
پدرام . [ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) خرّم و آراسته و نیکو باشد مثل باغ و مجلس و خانه و جهان و عیش و روزگار. (نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی...
پدرام
پدرام . [ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) (از پَد، پَت ، ضد و مقابل . و رام ) توسن . سرکش ۞ . || بدخواه و بی مهر. (شعوری از محمودی ).
ناپدرام
ناپدرام . [ پ َ ] (ص مرکب ) بدرام . درشت .ناهموار. ناخوار. هموار نشدنی . ناگوار. (یادداشت مؤلف ). مقابل پدرام . رجوع به پَدرام شود : ...
ناپدرام
ناپدرام . [ پ ِ ] (ص مرکب ) ناخوشایند. ناپسند. ناخوش : اگر تبول گرفت از تو این دلم چه عجب تبول گیرد دل از حدیث ناپدرام . سوزنی . |...
پدرام شهر
پدرام شهر. [پ ِ ش َ ] (اِخ ) لقبی است که در شاهنامه به ایران داده اند؛ یعنی سرزمین خرم و نیکو و فرخنده : مهست آن سرافراز پدرام ش...
پذرام
پذرام . [ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) پدرام . خرم . دلگشا. مجلسی باشد خرم و دلگشا. (اوبهی ). مجلسی باشد خرم و دلگشا و نیکو چون باغ و خانه ...
بدرام
بدرام . [ ب َ ] (ص ) خوش و خرم و آراسته . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (هفت قلزم ). خوش و خرم . (انجمن آرا) (آنندراج ). خرم و آراسته ...
دستتون در نکنه واقعا خیلی قشنگ و عالی بود.