نام های کهن و گوناگون اصفهان: ، اِسپَهان ،اسفهان، اصبهان ، اسپاهان ، آسپدان ، اَسپَدانـَه ، اِسپَهان ، اسفهان ، اصبهان ، اصپدانه ، بسفاهان ، ، اسباهان ، جی ، دار الیهودی ، سپاهان ، سپانه ، ، صفاهان ، صفاهون و یهودیه از آنجا که پیش از اسلام ، این شهر محلّ گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران ، مانند : کرمان ، فارس ، خوزستان ، سیستان و ... در این شهر گردهم می آمدند ؛ آنجا را « اسپهان » نامیدند و اِسپَهان مُـعَرَّب شد و تبدیل به اِصفَهان گردید .این شهر دارای واژگان کهنتری است که شبیه اسپهان نیست . مانند :انزان ، گابیان ، گابیه ، جی ، گبی ، گی ، گابا . یاقوت حموی ، مینویسد : « اصفهان یا اسپهان از کلیه اسباه است که به معنی سپاه و سگ میباشد . » استاد پورداود ، میگوید : « ارزش این وجه اشتقاق فقط در این است که میرساند در لهجه قدیم اصفهانی ، اسباه به معنی سگ نیز بوده است » سپاه در پارسی باستان به معنی اسب نیز می باشد. زیرا اسب بخش اصلی کار سپاه بوده چنانکه یاقوت حموی ، میگوید سپاه برابر اسب است و همین اصفهان را جایگاه سپاهیان نموده است . محمد حسین بن خلف تبریزی ، درباره نام اصفهان این گونه نوشته است : « اصباهان ، معرب اسپاهان است و آن شهری است مشهور در عراق و نام اصلی او این است . و نام مقامی است از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانک نیز خوانند .» هرتسفلد نوشته است : اصفهان نام بلوکی از ولایت پریت کان و نام شهر « گبی » بوده است . گبی بعدها « گی » و سپس عربی شد و به « جی » تبدیل یافت .
در کتیبههای پارسی هخامنشی، انزان شامل ناحیه اصفهان بوده و پیش از کورش ، مرکز قدرت هخامنشیان در این ناحیه بود و پس از کورش انزان به گابیان تبدیل یافته و استرابن هم آن را چنین نامیده است و گابیان کم کم به جی بدل شد. اسکندر مقدونی هنگام دنبال کردن داریوش هخامنشی به پارتاک یا پارک یاگی آمد و آن را گشود و اکسازر را که استاندار شوش بود به فرمانداری پارتاک گماشت . تاریخ نگاران پیشین ، پارتاک را پاریتاکن نامیدهاند که به پارسی پرتیکان می نامیدند و امروز فریدن میخوانند . پرتیکان به تمامی ناحیه اصفهان گفته میشده است .
نویسنده کتاب حدودالعالم از این شهر به نام « سپاهان » یاد کرده ، میگوید : « سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر است : یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهادهاند .»