فَرزان و فَرزانه یعنی بسیار دانا . در زبان پهلوی فـَرزانَـک بوده.
از آنجاکه زبان پهلوی با کردی جنوبی ( کردی فهلوی یا فَیلی ) بسیار همانندی دارد و در کردی جنوبی ( یعنی زبان مردم ایلام و کرمانشاهو خاور استان کردستان )واژه ی فِره به معنی بسیار و نیز واژه ی زانِستِن به معنی دانستن به کار می رود و این دو واژه در پارسی پیش از اسلام نیز بوده پس می توان فرزان و فرزانه را پیوندی از ( فره + زان ) دانست . امروزه در کردی جمله ی ( فره زانه ) نیز به همین معنی بسیار می داند . می باشد .
اما ببینیم در فرهنگ لغت در این باره چه آمده است :
فرزانه . [ ف َ ن َ / ن ِ ] (ص ) حکیم . دانشمند. عاقل . (برهان ). بخرد. فرزان . فیلسوف . مقابل دیوانه . (یادداشت به خط مؤلف ). در زبان پهلوی فرزانک .frazanak ');" href="http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-4849a5c6d90e42eab5c6343dbff73f49-fa.html#">۞ ، در هندی باستان پْرَ، پیشوند به معنی پیش + جان یا جانتی .-atiَjan ,-jan ');" href="http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-4849a5c6d90e42eab5c6343dbff73f49-fa.html#">۞ به معنی شناختن و فهمیدن . قیاس کنید با جان در زبان ارمنی به معنی دانستن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : ابله و فرزانه را فرجام ، خاک جایگاه هر دو اندر یک مغاک .
رودکی .
فرزانه تر از تو نبود هرگز مردم آزاده تر از تو نبرد خلق گمانه .
خسروی سرخسی .