واژه

معنی کلمات

واژه

معنی کلمات

معنی کلمات و معانی اسمها و شهرها و کشورها و رسم و رسومات
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
دختر اشکانی ( از خراسان باستان) نخست باید بدانیم دوازده جای دیگر نیز با نام کته شروع می شوند و یا تنها کته نام دارنددر گویش سیستانی این واژه با سُخره کفته می شود مانند کته کله یعنی کله بزرگ در فارسی نیز کت و کلفت داریم که همین طور است . اما از آنجا که بر سر نام 12 منطقه است پس نشان می دهد که احتمال دارد در گذشته کَته به معنی بزرگ بوده باشد و کم کم تغییر معنی داده باشد . پس کته شمشیر می تواند به معنی جایی باشد که شمشیر بزرگی در آن وجود داشته و یا کوهی و یا صخره ای و یا چیز دیگری از طبیعت باشد که به شکل شمشیر باشد. علیا نیز عربی است . در گذشته به جای بالا و پایین از علیا و سفلی استفاده می کردند.علیا و سفلی اسم تفضیل مؤنث است و دو کلمه ی عربی هستند . نام چند جا که با کته شروع می شود .کته شمشیر. [ ک َت َ / ت ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. جلگه ای معتدل . سکنه آن 1210 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و بنشن و چغندر. شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). کته کش . [ ک َ ت َک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردانگه بخش هزارجریب مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 124 و ترجمه ٔ ص 166). کته تلخ . [ ک َ ت َ / ت ِ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . جلگه ای و معتدل . سکنه آن 316 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و چغندر شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی آن کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). کته گوش . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. کوهستانی و معتدل . سکنه آن 293 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و بنشن . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). کته سرکلا. [ ک َ ت َ س َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت بخش کلارستاق مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 108 و ترجمه ٔ آن ص 146). کته رودبار. [ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار دانگه بخش هزارجریب مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 123 و ترجمه ٔ آن ص 166). کته خواست کوتی . [ ک َ ت َ خوا / خا ] (اِخ ) دهی است از دهستان لیتکوه در ناحیه ٔ آمل . (سفرنامه ٔ مازندران ص 113 بخش انگلیسی و ترجمه ٔ آن ص 153). کته پشت . [ ک َ ت َ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر به ناحیت آمل . (از سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 113 و ترجمه ٔ آن ص 152). نظر یکی از خوانندگان: حسن صادقی یونسی پنجشنبه 8 بهمن 88 19:32 hassan_younesi@yahoo.com تشکر از تلاشتان - کته شمشیر به معنای انبار و محل دپوی سلاح (شمشیر) و در سفر نامه ها انجا را تخت شمشیر نام نهاده اند و شمشیر اسم کسی ... http://www.1347-87.blogfa.com

نظرات  (۲)

۰۸ بهمن ۸۸ ، ۱۶:۰۲ حسن صادقی یونسی
تشکر از تلاشتان - کته شمشیر به معنای انبار و محل دپوی سلاح (شمشیر) و در سفر نامه ها انجا را تخت شمشیر نام نهاده اند و شمشیر اسم کسی ...
۰۸ بهمن ۸۸ ، ۱۶:۰۶ حسن صادقی یونسی
کته گوش هم گوش بزرک نیست بلکه در جنگ بین دو سپاه لشکر مغلوب حاضرمی شود فقط با از دست دادن گوش خود ... و ان محل که گوش ها دپو شد کته گوش نامیدند...