در فارسی می گوdیم: «دوقلو ، سه قلو ، چهارقلو» «قلو» در فارسی وجود ندارد. معادل دوقلو در کردی لِفّانه و در عربی تَوأمان گفته می شود اصلاً «دو» در «دوقلو» عدد دو نیست. همان گونه که دو در «دوجین» یا «دوبله» فارسی نیست. دوقلو در اصل «دوغولو» از مصدر «دوغماق» (زادن) است که در ترکی به معنای «همزاد»یا «زائو» است.و یا «قاشق» از مصدر «قاشیماق» (خراطی کردن) است .هرچند برخی از قاش به معنی ابرو می گیرند .احتمالاً ریشه دلمه (دولماق = پر شدن)است . واژه های زیر نیز ترکی اند و دارای بن فعلی اند :
دشک ،کرنش ، چکمه ، ساناز ،سولماز ، قیمه ، قورمه ، یونجه ، یغما ، سرمه ، قابلمه ، یورش ، سراغ.
در لغت نامهٔ استاد دهخدا آمده است: «دوقلو کلمه ای است ترکی مرکب از دوق یا دوغ که مشتق است از مصدر دقماق یا دغماغ به معنی زادن و لو علامت نسبت در ترکی.» با این توصیف استاد، دوقلو میشود همان زائو که شما به آن اشاره کردید و نه همزاد.
اما این سخن استاد گرانقدر مرا به یاد شخصیت یونانی Gus Portokalos در فیلم My Big Fat Greek Wedding می اندازد که معتقد است ریشهٔ تمامی کلمات یونانی است در جستجوی ریشه ای برای کیمونوی ژاپنی آسمان ریسمان میکند.
در همین لغت نامه آمده است: « دوقـَل یعنی دوحصه کردن و دوبخش کردن و دوقـُله یعنی دوسبو، دومشک.»
ما بازی کودکانه ای داریم به نام یه قل دو قل، که در اینجا یک یعنی یک و دو یعنی دو و قل هم احتمالا مصغر قلوه است یا همان عضو دوگانهٔ کلیه، اما به تعبیری دو قلو میتواند اسم مرکبی باشد از دو و قل و و، که و مثل ی در فارسی علامت نسبت است.
من ریشهٔ لغوی یا تاریخی قل در بازی یه قل دوقل را نیافتم از طرفی استاد دهخدا هم هیچ اشاره ای به تاریخچه و چگونگی قبول و رواج و ورود و جایگزینی کلمهٔ ترکی دو قلو به تعبیر ایشان، با مترادف آن در زبان فارسی نکرده اند و اگر حکم بر آسمان ریسمان بافی باشد نظرتان دربارهٔ آسمان ریسمان من چیست؟
ضمنا میدانید ایکیز، اوچوز ، دؤردوز یعنی چه؟