در ریشه ی نام مسیح اختلاف نظر هست. برخی آن را از ریشه ی مَسَحَ یعنی پاک کرد می دانند . در این صورت کلمه ای عربی و به معنی پاک کننده است . البته پاک کننده ی گناهان و صفت مشبّهه بر وزن فَعیل است .اما گروهی آن را غیر عربی می دانند و از ریشه ی ماشیاخ در عبری به معنی نجات دهنده و برخی آن را سُریانی می دانند .
در ریشه ی این نام وحدت نظر وجود ندارد . برخی آن را از ریشه ی مَسَحَ یعنی پاک کرد می دانند . در این صورت کلمه ای عربی و به معنی پاک کننده است . البته پاک کننده ی گناهان و صفت مشبّهه بر وزن فَعیل است .اما گروهی آن را غیر عربی می دانند و از ریشه ی ماشیاخ در عبری به معنی نجات دهنده و برخی آن را سُریانی می دانند .ببینیم در فرهنگهای لغت راجع به مسیح چه آمده است .
مَسیح . ( اسم خاص ) نام حضرت عیسی (ع ) بدان جهت که متبرک آفریده شده . (ناظم الاطباء).ل
قب حضرت عیسی علیه السلام ، زیرا که آن حضرت دوست حق بودند و از باعث تجرد اکثر به سیر و گشت می بودند. (آنندراج ) (غیاث ).
عیسی علیه السلام . (دهار). لقب حضرت عیسی است که یکی از پیغمبران بنی اسرائیل است . موافق کتب عهد عتیق هر پادشاه یهود مسیح بود یعنی وقت نشستن بر تخت به دست پیغمبر کاهن بزرگ زمان خود روغن مالی میشده و انبیاء بنی اسرائیل پیش گوئی کرده بودند که مسیح (پادشاه ) بزرگی از یهود خواهد برخاست که باعث نجات ایشان خواهد شد. ایشان حضرت عیسی را برای این قبول نکردند که شاه نبود و به دست پیغمبر یا کاهنی روغن مالی نشده بود و فلسطین را هم از دست رومیها آزاد نکرد، مقصود از پیش گوئی انبیاء، پادشاه باطن و نجات دهنده ٔ روح مؤمنین بوده که صفت یک پیغمبر است و یهود شاه ظاهری فهمیدند. (فرهنگ نظام ).
عیسی (ع ) به مسیح ملقب گشته ، زیرا که از برای خدمت و فدا معین قرار داده شده است . (قاموس کتاب مقدس ).
این کلمه و کلمه ٔ مسیحا در تورات به پادشاهان و پیغامبران و هر کس که رسالتی از غیب داشته اطلاق می شده و در میان عیسویان وقتی مسیح یا مسیحا گویند مراد عیسی بن مریم است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
مسیح کلمه ای است مأخوذ از عبری «ماشیاخ » به معنی منجی و نجات دهنده و آمدنش به ملت یهودوعده داده شده است و به عقیده ٔ عیسویان همان حضرت عیسی (ع ) است . (از دائرة المعارف کیه ).
مؤلفان اسلام در اصل کلمه ٔ مسیح اختلاف بسیار دارند. فیروزآبادی (متوفی به سال 816 هَ .ق .)
صاحب قاموس در این موضوع 56 قول را در کتاب «بصائر ذوی التمییز فی لطایف الکتاب العزیز» نقل کرده گوید: در اشتقاق مسیح اختلاف است و بعضی آن را سریانی و اصلش را «مشیحا» دانسته اند و عرب آن را معرب کرده است .عیسی . روح اﷲ. کریسطوس . نور عذرا. مسیحا. رجوع به عیسی (ابن مریم ) و مسیحا شود :
کنون روم و قنوج ما را یکی است چو آواز کیش مسیح اندکی است .
فردوسی .
کی عجب گر با تو آید چون مسیح اندر حدیث گوسفند کشته از معلاق و مرغ از بابزن .
کمال عزی .
این یکی گویا چرا شد نارسیده چون مسیح وآن دگر بی شوی چون مریم چرا برداشت بار.
منوچهری .
بکشم منت لک الویل بدان زاری که مسیحت بکند زنده به دشواری .
منوچهری .
چون دوشش جمع برآئید چو یاران مسیح بر من این ششدر ایام مگر بگشائید.
خاقانی .
از این و آن دوا مطلب چون مسیح هست زیرا اجل گیاست عقاقیر این و آن .
خاقانی .
تا کی چو مسیح بر تو بیننداز بی پدری نشان مادر.
خاقانی .
ای نظامی مسیح تو دم توست دانش تو درخت مریم توست .
نظامی .
-
بود دستورش آن زمان بر دست دادگرپیشه ٔ مسیح پرست .
نظامی .
طبیب راه نشین درد عشق نشناسدبرو بدست کن ای مرده دل مسیح دمی .
حافظ.
کجاست زنده دلی کاملی مسیح دمی که فیض صحبتش از دل برد غبار غمی .