زبان عربی و لهجه ی مصری
حروف زیر در گویش مصری به گونه ی دیگری تلفّظ می شود .
ث = که گاهی "ت" و در پاره ای از کلمات "س" تلفظ می شود.ج = که معمولا ( گ ) تلفظ می شود.ذ = گاهی "د" و گاهی "ز" تلفظ می شود.ظ = به صورت "ز" ولی کمی درشت تر ادا می شود. ق = همزه تلفظ می شود .مثال: ئوم یعنی قُمْ : بر خیز
گویش مصری یکی از گویش های زبان عربی است.پیدایش این گویش در منطقه دلتای نیل(مصر سفلی) است و هم اکنون بیش از 80 ملیون نفر بدان سخن می گویند . هرچند که این گویش برای گفتار و مکالمه های روزمره و کوچه و بازاری است ولی بسیاری از هنرمندان و نویسندگان از آن برای نوشتن نیز بهره می برند با این حال زبان رایج و رسمی روزنامه ها , کتاب ها و بیشتر برنامه های تلویزیون همان عربی فصیح است. فسیاری از فیلم های کارتون بر خلاف سایر کشورهای عربی به گویش محلی مصر است .
ویژگی های قواعد گویش مصری
یکی از قواعد این گویش در تلفظ کاستن حروف یا به اصطلاح مخفف کردن است . مثلاً ( یا وَلَ ) یعنی ( ( یا وَلَـد ). مصری ها همانند سوری ها و لبنانی ها و کلا شرق مدیترانه فرقی بین ضاد و ذال و ظا در تلفظ قائل نیستند و همه را "ز"یا "د"تلفظ می نمایند . مثال:
ذبابة = دبابة مگسظل = ضل باقی ماندثوم = توم سیر
مصریان بسیاری از حروف را در تلفظ می اندازند و به نظر می آید جویده جویده سخن می گویند.
ما علیه شیء = ماعلیهشی = معلش عیبی ندارد معادل لابأس به در فصیحما أکلت شیء = ماأکلتش = ماکلتش چیزی نخوردم
البته افزودن حرف شین از اختصاصات گویش آنان است . مثلاً ماعرفناش یعنی ماعرفنا. مثل ما فارسی زبانان تهران که به جای رفت و نیست می گوییم رفتش ،نیستش .
فعل مضارع در گویش مصری مانند بسیاری از گویش های عربی دیگر مثل لبنانی ها و سوری ها با اضافه کردن "ب" به اول فعل مضارع فصیح و و سبک تلفظ کردن علامت مضارع(مثلا همزه در صیغه متکلم وحده) ساخته می شود.مثال:
أنا أشرب => بَشرب می نوشم
أنا آقول => بَئول می گویم أنا أحبک => بَحبَّــک دوستت دارم (نفى آن : مبحبکش!)
فعل مستقبل(آینده) در گویش مصری با تبدیل سین به "ه" و در برخی مناطق"ح" ساخته می شود.مثال:سأشرب => هشرب یا حشرب
سأقولُ => حَئول یا هَئولسأنام => هنام یا حنام
ادات نفی در گویش مصری "مش" است. استفاده از این کلمه هم قواعدی را دارد. به عنوان نمونه اگر بخواهید از "مش" به جای "لن" و "لیس" در فصیح استفاده کنید آن را باید در ابتدا بیاورید. اما اگر بخواهید از آن مانند "لم" یا "لا" نفی فعل استفاده کنید "م" را در اول فعل و "ش" را در آخر می آورید. مثال:لن أشرب = مش هشرب (مش به جای لن و "ه" به جای سین البته عرب هیچ موقع نمی گوید لن ساشرب!)لا أشرب = مابشربشنمی نمی نوشملم أشرب = مشربتش ننوشیدملم یجئ = مجاش نیامدچند مثال دیگر برای گویش مصری :
النهار دَه = الیوم ،هذا النهار ( امروز)ترابیزة = طاولة یا مِنضدة ( میز)الحوسة = الفوضى (شلوغی بی نظمی و اغتشاش ) مانند: ایه الحوسة دی؟ که در فارسی می گوییم: این چه وضعیه؟غیط = زمین کشاورزی عیش = خبز (نان)عبیط = یعنی بدون عقل و ابلهلت وعجن = یعنی کثرة الکلام بلا فائدة أو خیر (حرف زیاد بدون فائده یا همون چرت و پرت ر در فارسی عامیانه )شاکوش (قادوم) = مطرقة (چکش) در عراق چاکوش گویند . أجزاخانة = صیدلیة (داروخانه)