جوانمرد قصاب
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد با اندکی دخل و تصرف
بقعه جوانمرد قصاب شهر ری
جوانمرد قصاب نام یک شخصیت نیمه افسانهای، نیمه تاریخی، و آرامگاهی (بقعه) در نزدیکی شهر ری است . محله پیرامون این بقعه نیز محله جوانمرد قصاب نام دارد.این محل بسیار زیباست و به نسبت بقیه جاهای تهران از آلودگی کمتری رنج می برد .
پیرامون شخصیت جوانمرد قصاب روایتهای متفاوتی ذکر شدهاست. در رسالهای در بارهٔ قصابان و سلاخان درباره او آمدهاست:
کنیزکی از جوانمرد قصاب گوشت خواست، اما به هر گوشتی که جوانمرد به او میداد، راضی نمیشد. جوانمرد خشمگین شد و پول او را پس داد. کنیزک که از ملامت و آزار آقای خود میترسید، گریه آغاز کرد. حضرت علی که از آنجا میگذشت متوجه شد و به جوانمرد گفت که به کنیز گوشت بدهد. جوانمرد که حضرت علی را نمیشناخت، دست خود را به نشانه ی امتناع از قبول فرمان آن حضرت تکان داد. پس از آنکه حضرت رفت، قنبر به جوانمرد گفت: «تو شاه مردان را نشناختی؟». جوانمرد دو چشم خود را با کارد بیرون آورد و دست خود را با ساطور از تن جدا کرد و به قنبر گفت که او را نزد علیعلیهالسلام ببرد. حضرتعلی فرمود چشمان و دست وی را در جای خود بنهند، سپس فاتحهای خواند و بر جوانمرد دمید، فوراً چشمان و دست او درست شد.[۱]
این داستان با اندکی تغییر در برخی از کتابهای مقتل، از جمله طریقالبُکاء از محمدحسین بن عبدالله گریان شهرابی، که در آن داستانی دیگر در باره یکی از قصابان هواخواه علیبن ابیطالب آمده است و شاید منظور از او نیز جوانمرد قصاب بوده باشد هم ذکر شده است.[۲][۳]البته افسانه ای بودن این داستان آن قدر آشکار است که نیاز به هیچ بحثی ندارد.
در برخی آثار کهن جغرافیایی و تاریخی نیز از مقبره جوانمرد قصاب یاد شده است و این گمان را پدید میآورد که شاید جوانمرد قصاب شخصیت تاریخی ناشناختهای باشد. حمدالله مستوفی از مدفن او در ری و عبدالرزاق سمرقندی در ذکر وقایع از مدفن او در سرخس یاد کردهاند. بهنظر قزوینی جوانمرد قصابِ مدفون در سرخس به جوانمرد قصابِ ری ربطی ندارد.[۴] امروزه نیز در جنوب تهران به سوی ری، در زمینهای منصورآباد در منطقه بیستم شهرداری تهران بقعهای به نام جوانمرد قصاب هست که به احتمال زیاد بعد از عهد فتحعلی شاه در (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) ساخته شده است.[۵]
ابیات لوحه قبرِ داخل بقعه نشان میدهد که صاحب آن را همان پیر افسانهای صنف قصاب دانستهاند. محله اطراف بقعه نیز جوانمرد قصاب نام گرفته و قصه جوانمرد قصاب برای مردم این محل، معروف و مقبره او زیارتگاه است. مقبرههای دیگری هم در برخی روستاها به نام جوانمرد قصاب وجود دارد [۶] و احتمال دارد همه آنها مقبرههایی نمادین برای شخصیت افسانهای جوانمرد قصاب باشند. قصابان افغانستان شبهای جمعه به نام جوانمرد قصاب نذری میدهند و در حین مراسم، یکی از پیران خانواده، قصه جوانمرد قصاب را نقل میکند.[۷]
[ویرایش] فهرست منابع
↑ در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۱
↑ محمدحسینبن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، بیتا، صفحه ۷۵ـ ۷۸؛ صفحه ۶۷ـ۷۲
↑ محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳، جلد ۲، صفحه ۳۷۷ـ ۳۷۹
↑ محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳
↑ محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۸ـ۱۶۹
↑ محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۹
↑ روشن رحمانی، افسانههای دری، تهران ۱۳۷۷، صفحه ۶۰۳