آتشگاه
در شمال دره زاینده رود .این کوه در زمان ساسانیان محل آتشکده بوده است.
آلما بلاغ
واژهای ترکی و به معنای چشمهی سیب میباشد.
آویدر (آبیدر )
این کوه در جنوب غربی شهر سنندج قرار دارد. واژهی آبیدر در اصل (آویدر) بوده، که (آو) در کردی آب است. بنابراین لفظ آویدر به معنی کوهی است که آب از آن بیرون می آید.
اخلومد
درهای در نزدیکی مشهد است. هنگام حملهی اعراب سرداری عرب به نام خالد مامور فتح این دره بود. مردم این دره، هرگاه سربازان خالد را میدیدند فریاد میکردند: خالد آمد و کم کم نام این دره اخلومَد شد.
البرز
البرز در پهلوی، هربرز و در اوستا، هره برزئیتی نامیده شده است. این اسم مرکب از دو بخش( هر )به معنی( کوه) و( برز )به معنی بلند و در مجموع به معنی کوه بلند است. برز در فریبرز و برزو نیز وجود دارد . در کردی جنوبی ( کردی ایلام و کرمانشاه و شرق عراق خانقین و مندلی هنوز واژه ی برز البته با تلفظ بَرز وجود دارد .)
اَلَموت و دالاهو
حسن صباح به دنبال یافتن جایی برای دژ خود بود . او در دشت عقابی را دید با خود گفت :عقاب بلند پرواز است و فقط بر بلندی می نشیند . هر جا فرود آمد آن جا را مرکز حکومت خود می کنم . عقاب واژه ای عربی است و در آن زمان به عقاب می گفتند دال . هنوز در کردی و لکی به عقاب دال می گویند . آن عقاب بر فراز قلعه ای فرود آمد و حسن صباح با سیاستی که بسیار شنیدنی است آن قلعه را تصرف کرد و آنجا را (آل آموت ) نامید . آل یعنی عقاب که مخفف دال است و آموت مخفف آموخت است . حرف خ حذف شده است . در شعر باباطاهر نیز می بینیم حرف خ حذف می شود مثلاً سوته دلان یعنی سوخته دلان . اَلـَـموت دگرگون شده ی آل آموت است . در غرب کشور کوه دالاهو (دال+آهو ) نیز به معنی عقاب و آهو است . گویا این کوه عقاب و آهو زیاد داشته و مردمی که عقابی را می دیدند فریاد می زدند : "دال" و به دنبال آن آهو را می دیدند و می گفتند:" آهو" . یعنی به دال و آهو نگاه کنید .
الوند
شاید الوند در اصل اروند بوده که دچار دگرگونی تلفظ شده . الوند از ال و پسوند وند تشکیل شده که وند به معنی مکان و ال به معنی تندی و سربالایی میباشد. بنابراین الوند به معنای جایی که سربالایی تند و بسیار زیاد دارد می باشد
الوند نام کوهی در جنوب همدان است. این نام در متون پهلوی اروند و در اوستا ائورونت ضبط شده است.
بزقوش
این کوه در جنوب کوهستان سبلان واقع شده می گویند از آن جا که رشته کوه مزبور به شکل گوش بز است به همین سبب آن را بز گوش نامیدهاند . اما این نظر حتمی نیست .
بیرگ
کوه بیرگ یکی از ارتفاعات بلوچستان است. چون این کوه در منطقه بلندتر از سایر کوهها است بیرق نامیده شده است که در زبان بلوچی ق به گ تبدیل شده و بیرگ خوانده میشود.
بیستون
بیستون در پارسی باستان بغستان گفته میشده که مرکب از دو جزء ((بغ)) و ((ستان)) بوده است که به معنی سرزمین خدا میباشد. در دامنه این کوه هنوز بقایای یک پرستشگاه وجود دارد.
پاتاق
در استان کرمانشاه .چون این کوه به شکل تاق میباشد و در پای آن یک اثر تاریخی وجود دارد چنین نامیده شده است .
پشتکوه- پیشکوه
منطقه کردنشین جنوبی (ایلام ) از قدیم به دو قسمت مشخص پیشکوه و پشتکوه تقسیم شده که به وسیلهی کبیرکوه از همدیگر جدا شدهاند. وجه تسمیهی این دو نام این است که یکی در مشرق یا پیشکوه و دیگری در غرب یا پشتکوه واقع شده است.
پلنگان
کوه پلنگان از ارتفاعات شرقی دشت لوت است که در شرق آبخوران واقع است. چون در کوههای سیستان بین زابل و نهبندان پلنگ فراوان است، به همین سبب کوهی که در آنجا است پلنگان نام گرفته است.
دالاهو :
لطفاً به توضیحات الموت مراجعه کنید.
دماوند:
نام دماوند به دو صورت مشهور دماوند و دنباوند (با زبر یا پیش دال) ضبط شدهاست. حتی در بعضی مآخذ هر دو صورت نام آمدهاست. صورت دیگری که از نام این کوه ضبط شدهاست دباوند است .این کوه را با نامهای کاملاً متفاوت بیکنی و جبل لاجورد نیز ثبت کردهاند .نام دماوند در تورات آمده و صورت کهن آشوری آن «بیکن» است .
در مورد دلیل نامگذاری دماوند در فرهنگ معین آمدهاست: «دم (دمه، بخار) + اوند = وند؛ دارای دمه و دود و بخار (آتشفشان(.
احمد کسروی دربارهٔ نام گذاری دماوند یا دنباوند نظر کاملاً متفاوتی دارد. وی با استدلالهایی نام گذاری «نهاوند» و «دماوند» را مرتبط میداند و مینویسد «در زبانهای باستان «نها» بهمعنی پیش و «دما» بهضم دال بهمعنی پشت و دنبال بوده و در مورد «وند» مینویسد:««وندن» در زبانهای باستان ایران بهمعنای «نهادن» بوده[...] یکی از معناهای «نهادن» واقع شدن و ایستادن برجایی است.[...] و ناچار «وندن» نیز همان معنی را داشته و «وند» که ماضی آن است بهمعنی نهاد، برجایی ایستاد میآمدهاست او در ادامه نتیجه میگیرد:«پس «نهاوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در پیشرو و «دماوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در دنبال و پشت .در زبان کردی و لَــکی هنوز هاژه ی (نُــواNOWA) به معنی (جلو) به کار می رود.
کبیرکوه :
ایلام را به دو بخش کاملاً جدا از هم تبدیل کرده است و همچو دیوار بزرگی موجب شده مردم بدره و دره شهر و هیلمینی و علیشَروان و ... از طوایف آن سوی کوه یعنی ملکشاهی و شوهان و ... دور شوند . به گونه ای که حتی لهجه کردی دو سوی کوه با هم فرق دارد .مردم بومی به آن (کَــوَر کویه) با ادغام واو و یاء می گویند .
دنا(کوهی در استان کهکیلویه و بویر احمد):از کلمه ی عبری (Dinah) به معنی قضاوت، حکم و نام دختر یعقوب
سبلان:فارسی شده کلمه ترکی ساوالان است.
-کلمه ساو به تنهایی یعنی خبر ، صدا و به معنی وحی نیز آمده است و پسوند آلان در آخر کلمه ساوالان یعنی گیرنده. ساوالان را می توان سس آلان (گیرنده صدا) ، خبر آلان (گیرنده خبر) ، وحی آلان (گیرنده وحی) معنی کرد.
-ساوالان یعنی "میدان حق" که از دو کلمه تورکی" ساو " به معنی "حق" و" آلان" به معنی" میدان" تشکیل شده است.
تسیخه:یا سیخه نام کوهی است در غرب استان اصفهان در منطقه فریدونشهر. تسیخه در زبان
گرجی به معنای قلعه است.