دلیل خوانده شدن ابطح به این نام؟
62 . عبدالحمیدبن ابی الدیلم، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده: ابطح را به این خاطر ابطح نامیدند، که جناب آدم(علیه السلام) امر شد خود را در سنگلاخ و قسمت پست وادی جمع، به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . یعنی همان مؤذنی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) او را در پی ابوبکر فرستاد و سوره برائت را گرفت و ابوبکر بازگشت و پرسید: آیا چیزی درباره وحی شده است؟ و پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: خدایم فرمان داده که از جانب من جز خودم یا مردی از من ابلاغ نکند.
روی زمین افکند،(1) حضرتش چنین کرد تا صبح طالع شد. پس از آن، به وی امر گردید بالایکوه این وادی رود. پس چنین کرد. آنگاه مأمور شد بعد از طلوع آفتاب به گناهش اعتراف کند. پس اعتراف کرد(2) در این هنگام حق تعالی از آسمان آتشی فرستاد و آن آتش قربانی او را گرفت و بدین ترتیب توبه اش پذیرفته شد.
علت خوانده شدن مسجد فضیخ به این نام؟(3)
63 . ابوبصیر لیث مرادی گوید: محضر مبارک حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: چرا مسجد فضیخ را به این نام خواندند؟
فرمود: درخت خرما را فضیخ گویند و چون در این مسجد درخت خرما بوده، آن را فضیخ خوانده اند.(4)
تلبیه از چه رو به این نام خوانده شد؟
64 . ابان از کسی روایت می کند که از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: چرا به لبّیک گویی، تلبیه می گویند؟ فرمود: این اجابت است. موسی(علیه السلام) به پروردگارش چنین پاسخ داد.
65 . و تلبیه اجابت نامیده شد; زیرا موسی(علیه السلام) پروردگارش را اجابت کرد و گفت: لَبَّیک.
1 . در متن عربی انبطاح آمده و شاید منظور مطلق دراز کشیدن برای خواب و نه لزوماً بر چهره باشد و احتمال هم دارد که این خوابیدن بر صورت، در آیین او مکروه نبوده است. و گفته شده که آن کنایه از استقرار بر زمین برای دعا و نه خواب است و گفته اند کنایه از رکوع و سجود طولانی در نماز است.
2 . در محاسن افزوده است: و آن را اعتراف قرار داد تا سنتی میان فرزندانش باشد و از این رو قربانی آورد.
3 . طریحی در مجمع البحرین گفته است: آن، مسجدی از مساجد مدینه است که روایت شده خورشید در آن برای امیرمؤمنان بازگشت.
4 . مجلسی می فرماید: مشهورتر در وجه نامگذاری آن است که فضح یعنی شکستن و فضیح شرابی است که از خرمای نرسیده و شکسته تهیه می شود و در جاهلیت، در نزدیکی های این مسجد شراب می ساختند. از همین رو مسجد را بدین نام خواندند. اما فضیح به معنای نخل در کتب لغت ما موجود نیست و بعید نیست که نام نخل مخصوصی در آنجا بوده است و متن کافی این احتمال را تأیید می کند که آورده است: به دلیل نخلی، فضیح نامیده شد.
کرده بودم، مرقوم فرمودند: