وامق تا هیوا
وامق : دوست دارنده ، عاشق - عاشق عذرا
ورجاوند : ارجمند - به باور زردشتیان کسی که درآخر زمان ایران را آباد می کند
وریا : پیدار، آگاه - نامی کردی برای پسران
وُشمگیر : شکارچی بلدرچین - نام نام پسر وردانشاه از ملوک دیالمه
وهرز : نام مرزبان کشور یمن درعهد انوشیروان
وهسودان : نیک آسوده و آرام - عنوان یکی از شاهان آذربایجان
ویدا : آموزش دهنده
ویس نام معشوق رامین در داستان ویس و رامین
ویشتاسب : صاحب اسبان فراوان
ویگن از اسمهای ارمنی ایرانی به معنی جهش و پرش
--------------------------------------------------------------------------------
هژیر : خوب چهره ، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد
هخامنش : دوستار اندیشه - نام نیای کورش بزرگ
هربد( هیربد ) : حاکم آتشکده ، موبد موبدان
هرمز : اهورمزدا ، خدای بزرگ ایرانیان - نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان
همایون : مبارک ، خجسته - نام تنی چند از پادشاهان هندوستان
هما فرخنده ، مبارک ، مرغ سعادت - نام دختر گشتاسب و خواهر اسفندیار
همادخت : دختر مبارک و فرخنده بخت
همدم : رفیق و مونس
همراز : محرم اسرار
همراه : دوست
هنگامه : غوغا ،کسی که از زیبایی غوغا به پا کرده
هوتن خوش اندام ، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان
هور : خورشید ، آفتاب
هوران: خورشیدها
هورتاش : همچون خورشید
هورچهر : تابان روی ، زیبا
هورداد : فرستاده و داده خورشید
هوردخت : دختر خورشید
هورزاد : زاده خورشید
هورمند : شبیه خورشید
هوروَش : خورشید مانند
هوشنگ : با هوش و درایت - نام یکی از شاهان پیشدادی و فرزند سیامک
هوشیار : با هوش و آگاه
هومان : نیک اندیش ، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه
هومن : انسان نیک و نیک اندیش
هونام : خوشنام ، نیکنام
هیتاسب : صاحب اسب بسته شده
هیرمند : یکی از القاب گستاسب
هیما : اشاره ، نامی کردی برای دختران
هیوا : امید وآرزو - نامی کردی برای دختران و پسران
هئیوا در ترکی آذربایجانی)(در ترکی استانبولیayva) به معنای میوه ی به است.