نازآفرین تا نیما
نازآفرین : معشوقی که ناز فراوان می کند
نازبانو بانوی ناز دار
نازپرور : پرورش یافته در ناز
نازچهر : کشی که چهره ناز دارد
نا : دارای شکوه
نازلی : پرناز و غمزه - نامی ترکی برای دختران
نازنین: دارای ناز
نازی : با ناز ، اهل ناز
نازیدخت : دختر ناز
نامور : مشهور ، ارزنده
ناهید : پاک و بی آلایش - نام مادر اسفندیار
ندا : آواز ، بانگ ، فریاد
نِـرسی : فرشته وحی در اوستا - نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان
نرگس : گلی خوشبو و زیبا
نرمک : زیبا و لطیف - نامی کردی برای دختران
نرمین : لطیف و نرم
نریمان : قوی- پهلوان ، دلیر - نام پدر سام
نسترن : گلی سفید و زیبا از گونه های نرگس
نسرین گلی سفید
نسرین دخت : دختر نسرین
نسرین نوش : نام همسر بهرام گور
نکیسا : نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی
نگار: نقش ، زیبارو
نگاره : شکل دارای نقش و نگار
نگارین : نقاشی شده،زیبا
نگین : گوهر قیمتی انگشتر
نوا : ناله ، آواز
نوش ( انوش ) : جاوید
نوش آذر : آتش جاویدان - از آتشکده های عصر ساسانی
نوش آور : چیزی که زندگی می آورد
نوشا : نوشنده ، آشامنده
نوش آفرین : افریننده شادی و شیرینی
نوشدخت : دختر شاد
نوشروان ( انوشیروان ) : جاویدان ، اولین خسرو ساسانی
نوشفر : شکوه جاوید
نوشناز : دارای ناز و ادای شیرین
نوشین : گوارا و شیرین
نوید : مژده
نوین : تازه ، جدید
نوین دخت : دختر همیشه جوان
نیک بین : خوش بین
نیک پی : پاک نژاد
نیک چهر : خوشگل و زیبا
نیک خواه : شخص خیر خواه و خیراندیش
نیکداد بخشنده نیکی
نیکدخت : دختر پاک و نیکو
نیکدل : دل پاک
نیکزاد : زاده نیکی و پاکی
نیکی: خوبی(در عربی معنی بد دارد.)
نیلوفر : گل پیچک و زینتی به رنگهای سفید و سرخ وآبی
نیما: نام آور، لقب علی اسفندیاری پدرشعر نو درایران ، نیما یوشیج
نرگس ریشه ی یونانی دارد.
انوش نیز از ریشه ی غیر ایرانی دارد.
ush در زبان سومری به معنای مرگ بوده و در فارسی بشکل " هوش" (مرگ) در آمده است.
ورا هوش در زابلستان بود....(فردوسی)یعنی مرگ اسفندیار روئین تن در زابل خواهد بود.
ان (پیشوند منفی ساز)+ اوش = نامیرا