فراز تا قباد
فراز : بلندی و شکوه فرامرز : شاه دارای کشور بزرگ - نام پسر رستم دستان فرانک: نام مادر فریدون ، نام همسر بهرام گور ساسانی فراهان : محل شکوه و جلال فربُـد : شکوهمند فربَـغ : شکوه خداوند فرجاد : دانشمند و فاضل فرخ : تابان و زیبا - نام یکی از امیران سیستان در عهد سلجوقیان فرخ پی نیک قدم فرخ داد : هدیه نیکو قدم فرخ رو : دارای صورت زیبا فرخ زاد : مبارک زاد ، خجسته زاد ، رستم فرخزاد سردار معروف ساسانیان است فرخ لقا : دارای چهره زیبا فرخ مهر : زیبا چون خورشید فرداد: داده شکوه فردیس : بهشت ، بوستان- عربی شده ی پردیس فرین : شکوهمند فرزاد : زاده فرو شکوه فرزام : شایسته - نامی کردی فرزان : بسیار دانا فرزانه : بسیار دانا فرزین : بسیار دانا ، وزیر دربار فرشاد : شا دمان و باشکوه فرشته پری، مَــَلَـک فرشید : نور وشکوه- نام برادر پیران ویسه فرمان : دستور فرناز : نازنین و باشکوه فرنگیس ( فری گیس ) : دارای گیسوان زیبا- نام دختر افراسیاب و همسر دوم سیاوش فرنود : دلیل و برهان فرنوش : شکوه فرنیا : دارای نیاکان باشکوه - نامی برای پسران فروتن : متواضع فرود از حالت پرواز به پایین آمدن - نام پسر سیاوش ، نام پسر کیخسرو نام پسر خسرو پرویزو شیرین فروز روشنائی ، روشنی فروزان : تابان ، درخشان فروزش : روشنی ، تابناکی فروزنده : درخشان ، درخشنده فروغ : روشنایی ، تابش فرهاد : باکوه- عاشق شیرین فرهنگ : ادب و رسم فرهود : راستی در دین فربار : همراه با شکوه فریبا : زیبا و فریبنده فرید : بی همتا، نامی عربی فریدخت : دختر باشکوه فریدون : دارای شکوهی اینچنین ، پادشاه پیشداری که بر ضحاک ماردوش غلبه کرد فریمان : شکوه فریناز نازنین باشکوه فرینوش : شکوه شیرین فریوَش : مانند پری –همان پریوَش است فیروز : پیروز - عربی شده ی پیروز فیروزه : سنگی گرانبها با رنگ فیروزه ای
قابوس : معرب کاووس است قباد : عربی شده ی کَواذ-شاه محبوب ، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی
اصلا موردنداره من استارتر میشم.بعدی تو باش !